آیه 20 سوره فتح
<<19 | آیه 20 سوره فتح | 21>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
خدا به شما (لشکر اسلام) وعده گرفتن غنیمتهای بسیار داده که این (یک غنیمت خیبر) را برای شما تعجیل در انجام آن فرمود و دست مردم (کافر) را از سر شما کوتاه کرد (تا همپیمانان یهود عبرت گیرند) و تا (این فتح و غنیمت) آیت و دلیل اهل ایمان (بر صدق وعده خدا) باشد و خدا شما را به راه راست هدایت فرماید.
خدا غنیمت های فراوانی را در آینده به شما وعده داده است که به دست می آورید، و این یک غنیمت را [که فتح خیبر است] برای شما پیش انداخت، و دست های [تجاوز و ستم] مردم را از شما باز داشت تا این [پیروزی ها] برای مؤمنان نشانه ای [از حقّانیّت دین و یاری خدا] باشد و تا شما را به راهی راست هدایت کند.
و خدا به شما غنيمتهاى فراوان [ديگرى] وعده داده كه به زودى آنها را خواهيد گرفت، و اين [پيروزى] را براى شما پيش انداخت، و دستهاى مردم را از شما كوتاه ساخت، و تا براى مؤمنان نشانهاى باشد و شما را به راه راست هدايت كند.
خدا به شما وعده غنايم بسيار داده است كه به چنگ مىآوريد؛ و اين غنيمت را زودتر ارزانى داشت و شما را از آسيب مردمان امان بخشيد، تا براى مؤمنان عبرتى باشد و به راه راست هدايتتان كند.
خداوند غنایم فراوانی به شما وعده داده بود که آنها را به دست میآورید، ولی این یکی را زودتر برای شما فراهم ساخت؛ و دست تعدّی مردم [= دشمنان] را از شما بازداشت تا نشانهای برای مؤمنان باشد و شما را به راه راست هدایت کند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«هذِهِ»: غنیمتهای فتح خیبر مراد است که در سال هفتم هجری بعد از رجوع از حدیبیه دست داد. «النَّاسِ»: مراد یهودیان اطراف مدینه است که خداوند در دلهایشان رعب و هراس افکند، و لذا جرأت نکردند در غیبت مسلمانان به هنگام حرکت به سوی مکه و انجام عمره در حدیبیه، آزاری به زنان و کودکان مسلمانان برسانند. «آیَةً»: علامت و نشانه صدق وعده خدا به مسلمانان. «وَ لِتَکُونَ آیَةً ...». حرف واو عاطفه است و مابعد خود را عطف بر مقدر مفهوم از مقام میکند. یعنی: عَجَّلَ لَکُمُ الْمَغَانِمَ وَ کَفَّ الْیَهُودَ، لِتَشْکُرُوهُ سُبْحانَهُ، وَ لِیَکُونَ ذلِکَ آیَةً. أَیْ دَلیلاً عَلی صِدْقِِ وَعْدِهِ سُبْحانَهُ.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَها فَعَجَّلَ لَكُمْ هذِهِ وَ كَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ يَهْدِيَكُمْ صِراطاً مُسْتَقِيماً «20»
خداوند، غنيمتهاى بسيارى به شما وعده داده است كه آنها را خواهيد گرفت، پس اين (غنايم خيبر) را زودتر براى شما فراهم ساخت و دست مردم را از (تعرّض بر) شما بازداشت، تا براى مؤمنان نشانه (و عبرتى) باشد و شما را به راهى راست، هدايت كند.
نکته ها
در دو آيه قبل، به كسانى كه با پيامبر بيعت كردند، وعده «فتح قريب» داد كه به گفته برخى مفسّران، همچون طبرى، شيخ طوسى، زمخشرى، مراغى و طبرسى، مراد فتح خيبر است.
قلعه خيبر در حدود دويست كيلومترى مدينه بود با حصارهاى بلند و حدود ده هزار نفر يهودى در آن زندگى مىكردند و اطرافش كشاورزى داشتند. اين قلعهى بسيار محكم، در سنگين و عجيبى داشت كه چهل نفر آن را حركت مىدادند.
از آنجايى كه خيبر پايگاه دشمنان و لانه جاسوسى مخالفان اسلام شده بود، يك ماه پس از صلح حديبيّه، مسلمانان به سراغ آنجا رفتند. ابتدا فرماندهى مسلمانان را كسانى به عهده داشتند كه نتواستند كارى را از پيش ببرند، تا آنكه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: فردا پرچم را به دست كسى خواهم داد كه خدا و رسولش از او راضى هستند و او را دوست دارند و روز بعد پرچم را به دست امام على عليه السلام داد.
جلد 9 - صفحه 134
راهيابى به صراط مستقيم، بزرگترين نعمت و تفضل الهى است و خداوند همواره انسان را به آن سفارش كرده است و تمام مسلمانان و مؤمنان نيز بايد در شبانه روز در حال نماز و مناجات از خداوند هدايت به آن راه را در خواست كنند. با اينكه خداوند به پيامبر اسلام مىفرمايد: «إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ، عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» «1» تو از پيامبران و در راه مستقيم مىباشى؛ باز هم آن حضرت، مأمور است كه در نمازهاى خود از خداوند هدايت به راه مستقيم را بخواهد و بگويد: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»
با توجّه به اينكه نمازهاى نافله نيز بر پيامبر واجب بود و از 51 ركعت نماز واجب و مستحب، در 44 ركعت آن بايد سوره حمد تلاوت و اين درخواست مطرح شود، آنهم از جانب رسول خدايى كه راه و عمل او از طرف خدا بيمه و تأمين شده، نشان دهنده خطر انحراف و لغزش در همه حالات انسان است.
پیام ها
1- در جنگ و جهاد، كسب غنيمت از دشمن، امرى مجاز و از وعدههاى الهى است. «وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغانِمَ كَثِيرَةً»
2- گسترش و توسعه اقتصادى مسلمانان، نعمت و موهبتى الهى است و سبب ايجاد انگيزه مىشود. «وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغانِمَ كَثِيرَةً»
3- آنچه مسلمانان در امثال خيبر، به عنوان غنايم به دست مىآوردند، تمام وعدههاى الهى نيست. «فَعَجَّلَ لَكُمْ هذِهِ»
4- عجله، در بعضى جاها پسنديده است. «فَعَجَّلَ لَكُمْ هذِهِ»
5- غنايم، آنگاه گواراست كه همراه با امنيّت باشد. «كَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ»
6- دست كشيدن دشمن از شما، يك نعمت الهى است. «كَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ»
7- حوادث و برخوردها را تلخ نپنداريد، بلكه هر يك در جاى خود نشانه قدرتنمايى خداوند است. «لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ»
«1». يس، آيه 3- 4.
جلد 9 - صفحه 135
8- غنيمت، امنيّت و هدايت، پاداش مؤمنان است. مَغانِمَ ... كَفَّ أَيْدِيَ ... يَهْدِيَكُمْ
9- مال و ثروت، لغزشگاهى خطرناك است و لطف الهى زمانى است كه ثروت همراه با هدايت باشد. مَغانِمَ كَثِيرَةً ... يَهْدِيَكُمْ
10- درخواست هدايت به راه مستقيم، همواره لازم است، حتّى بعد از بيعت با رسول خدا و پيروزى و كسب غنايم و رضاى خداوند. «وَ يَهْدِيَكُمْ صِراطاً مُسْتَقِيماً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَها فَعَجَّلَ لَكُمْ هذِهِ وَ كَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ يَهْدِيَكُمْ صِراطاً مُسْتَقِيماً «20»
جلد 12 - صفحه 158
وَعَدَكُمُ اللَّهُ: وعده فرموده است خدا شما را اى امت، مَغانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَها: غنيمتهاى بسيار از بلاد فارس و روم و غير آن از بلاد شرق و غرب كه خواهيد گرفت آن را تا روز قيامت، فَعَجَّلَ لَكُمْ هذِهِ: پس تعجيل فرمود براى شما اين را كه غنيمت خيبر است، يعنى پيش از همه غنايم به شما رسانيد، وَ كَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ: و باز داشت دستهاى مردمان را از شما كه اهل خيبر و بنى اسد و غطفان را ترس در دل آنها انداخت كه در قلعههاى خود متقاعد شدند و بمقاتله برنيامدند. روايت است چون حضرت، قلاع خيبر را محاصره نمود، قبيله اسدى و غطفان قصد كردند به مدينه روند و اموال مسلمانان را غارت نموده و زنان و اولاد آنها را اسير نمايند، حق تعالى ترس را در آنها انداخت تا به سبب آن بازگشتند و شما غنيمت را گرفتيد، وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ: و تا باشد آن غنيمت معجّله، آيتى براى مؤمنين بر صدق قول حضرت بر وعده فتح خيبر و غنايم آن، وَ يَهْدِيَكُمْ صِراطاً مُسْتَقِيماً: و تا بنمايد شما را راهى راست، يعنى ثابت دارد شما را بر دين اسلام به سبب زيادتى يقين و بصيرت به صلح حديبيه و فتح خيبر.
واقعه فتح خيبر: «1» سال هفتم هجرت بعد از مراجعت از حديبيه، قريب بيست روز در مدينه بودند، آنگاه فرمود مهيا شوند. با هزار و چهار صد نفر عازم خيبر شدند. جهودان چون از قصد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله آگهى يافتند، در حصارها متحصن شدند و آذوقه فراهم نمودند. مسلمانان با آنها مقاتله، بعضى از قلعهها را فتح و قلعه قموص كه سخت و محكم بود محاصره كردند، و حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله دردى شديد در شقيقه مبارك عارض كه نمىتوانست در ميدان حاضر شود، لا جرم هر روز يك نفر از اصحاب علم گرفته و به مبارزات رفته شبانگاه فتح نكرده باز آمد؛ يك روز ابو بكر علم را برداشت و هزيمت شده برگشت، روز ديگر عمر علم را گرفت و هزيمت نموده، چنانكه ابن ابى الحديد
«1» شرح واقعه فتح خيبر را در بحار الانوار، ابتداى جلد 21 مطالعه فرمائيد. و مجمع البيان 5/ 119.
جلد 12 - صفحه 159
در فتح خيبر گويد: وقتى عمر برگشت حضرت فرمود:
لأعطينّ الرّاية غدا رجلا يحبّ اللّه و رسوله و يحبّه اللّه و رسوله يفتح اللّه على يديه كرّار غير فرّار: هر آينه البته مىدهم علم را فردا بدست مردى كه دوست مىدارد خدا و رسول را و دوست مىدارد او را خدا و رسول، او مكرّر حمله كننده بر اعداء فرار ننماينده.
اصحاب همه شب در فكر آن بودند شخص لايق اين منصب كه باشد، روز ديگر اصحاب جمع گشته حضرت فرمود: على كجاست؟ عرض كردند. او را درد چشمى است كه نيروى حركت ندارد. فرمود او را حاضر كنيد، حضرت، سر على عليه السّلام به دامن خود نهاد و آب دهن مبارك بر چشمهاى او، فورا درد برطرف و خوب شد، پس علم را بدست او داد، امير المؤمنين علم را گرفته هروله كنان تا پاى قلعه قموص رفت، «مرحب» به عادت هر روز از قلعه بيرون آمده مانند پيل دمنده به ميدان آمد و رجز خواند.
قد علمت خيبرانى مرحب
شاكى السلاح بطل مجرب
حضرت امير المؤمنين چون شير غضبان بر وى درآمد و فرمود:
انا الذى سمتنى امى حيدره
ضرغام آجام و ليث قسورة
چون «مرحب» اين رجز را از حضرت شنيد كلام دايه كاهنهاش بياد آمد كه گفته بود بر همه كس غالب هستى مگر آنكه نام او حيدره باشد، اگر با او جنگ كنى كشته شوى، پس فرار كرد.
شيطان بصورت حبرى ممثل شده گفت: حيدره بسيار است، از بهر چه فرار كنى. پس مرحب بازگشت و خواست پيشدستى كند زخمى بر حضرت زند كه امير المؤمنين عليه السّلام او را مهلت نداده ذو الفقار بر سرش فرود آورد او را به خاك هلاك انداخت و بعد از او عدهاى از شجاعان صناديد را به قتل رسانيد.
يهودان فرار و به قلعه قموص گريخته و دروازه قموص را بستند، حضرت با شمشير كشيده بپاى دروازه آمد، آن درب آهنين را گرفته حركت داد به طورى كه لرزه سختى در قلعه افتاد و «صفيه» دختر «حى بن اخطب» از بالاى تخت به روى
جلد 12 - صفحه 160
افتاده صورتش مجروح شد، حضرت آن در را از جاى بركنده بر فراز سر برد، سپر خود نمود و ساعتى جنگ كرد. يهودان به بيغولهها گريختند، حضرت آن در را بر سر خندق قنطره «1» كرده و خود در ميان خندق ايستاده لشكر از آن عبور داد، آنگاه آن در را چهل ذراع به پشت سر پرانيد. چهل كس خواستند آن را حركت دهند نتوانستند.
تتمه: مروى است كه يكى از اصحاب به حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله عرض كرد من عجب ماندهام از قوت على عليه السّلام، درى را به اين عظمت بركند بر سر داشته تا همه مردمان از آنجا گذشتند، آيا دست او ستون است كه اصلا مضطرب و متزلزل نمىشود؟ حضرت فرمود: تو از دستش تعجب مىكنى، پايش را ملاحظه نكردى كه تعجب در آن بيشتر است. چون پاى حضرت را ملاحظه كرد گفت: يا رسول اللّه سبحان اللّه پاى او بر هوا ايستاده؟ حضرت فرمود: نه چنين است بلكه جبرئيل شهپر خود را پهن كرده و او بر بالاى پر او ايستاده «2» و به دست حضرت شاه اولياء فتح خيبر حاصل شد و غنايم را مسلمانان بدست آوردند، بقيه يهود امان طلبيدند، حضرت با آنها مصالحه نمود پس زمين خيبر فيىء مسلمانان شد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرابِ سَتُدْعَوْنَ إِلى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا كَما تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذاباً أَلِيماً «16» لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَنْ يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذاباً أَلِيماً «17» لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً «18» وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَها وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً «19» وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَها فَعَجَّلَ لَكُمْ هذِهِ وَ كَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ يَهْدِيَكُمْ صِراطاً مُسْتَقِيماً «20»
ترجمه
بگو به بازماندگان از باديه نشينان زود باشد كه خوانده شويد بسوى گروهى صاحبان شجاعت و دليرى بسيار كه كارزار كنيد با آنها يا اسلام آورند پس اگر اطاعت كنيد ميدهد بشما خدا مزدى خوب و اگر روى بگردانيد همچنانكه روى گردانديد پيشتر عذاب كند شما را عذابى دردناك
نيست بر كور گناهى و نه بر لنگ گناهى و نه بر بيمار گناهى و هر كه اطاعت كند خدا و پيغمبرش را داخل ميكند او را در بهشتهائى كه ميرود از زير آنها نهرها و كسيكه روى گرداند عذاب كند او را عذابى دردناك
بتحقيق خوشنود شد خدا از مؤمنان وقتى كه بيعت ميكردند با تو در زير آن درخت پس دانست آنچه را كه در دلهاى ايشانست پس فرو فرستاد آرامش را بر ايشان و پاداش داد بآنان فتحى نزديك
و غنيمتهاى بسيار كه برگيرند آنرا و باشد خدا تواناى درست كردار
وعده داد بشما خدا غنيمتهاى بسيارى كه برگيريد آنها را پس زود مهيّا فرمود براى شما اين را و باز داشت دستهاى مردمانرا از شما و تا باشد آيتى براى مؤمنان و هدايت كند شما را
جلد 5 صفحه 28
براهى راست.
تفسير
خداوند متعال به پيغمبر خود دستور فرموده كه باعراب متخلّف مذكور در آيات سابقه بفرمايد اگر شما راست ميگوئيد و طالب جهاد در راه خدائيد من بعدا شما را دعوت ميكنم براى جنگ با قوميكه داراى شجاعت و شهامت فوق العاده باشند و بايد يكى از دو امر واقع شود جنگ شما يا اسلام آنها و بعضى يسلموا بدون نون قرائت نمودهاند يعنى الى ان يسلموا و اشاره فرموده بقول خود كما تولّيتم من قبل به اعراض آنها از تبعيّت در واقعه حديبيّه كه مفصلا ذكر شده است و نفى فرموده مشقّت تكليف و گناه مخالفت آنرا از كور و لنگ و بيمار بعد از تهديد آنها بعذاب اليم در صورت تخلّف و تكرار فرموده ثواب اطاعت را براى تفصيل و عذاب مخالفت را براى تعميم و مقدّم داشته وعد را بر وعيد براى سبقت رحمت بر غضب و در بيان مراد از آن قوم اقوال مختلفهاى نقل شده كه حاجت بذكر آنها نيست و بيان فرموده قبول توبه اهل ايمانرا در بيعت رضوان كه سابقا ذكر شد و اشاره فرموده بقول خود فعلم ما في قلوبهم بنظر حقير بآنكه قبول توبه بعضى از آنها ظاهرى بوده چنانچه بيان شد و مراد از سكينه گذشت و فتح قريب و مغانم كثيره اشاره بجنگ خيبر است كه معروف بوفور غنائم در آن ميباشد و عزت و قدرت و قهر و غلبه خداوند معلوم و مطابقت افعالش با حكمت و مصلحت در تمام امور از صلح و جنگ و ردّ و قبول مسلّم است و خدا وعده داد بمسلمانان غنائم بسيارى را كه بتدريج تا روز قيامت از كفار بدست آنها ميرسد و تعجيل فرمود در وصول غنائم خيبر براى آنها و بازداشت ايادى كفّاريرا كه عازم بردن غنائم از دست ايشان بودند بغارت چون القاء رعب فرمود در دلهاى آنها كه منصرف شدند و اين وعده براى تشويق ايشان بجهاد بود و براى آنكه ظاهر شود صدق آن و معجزه باشد از پيغمبر براى اهل ايمان كه هر چه وعده داد از فتح و ظفر و عزت و غنيمت در موارد خاصّه و عامّه محقّق و هويدا گرديد و هدايت شوند بآنكه آنچه آورده است او از جانب خدا از ولايت امير المؤمنين و اولاد طاهرين او و غيرها حق محض و محض حق است و اميدوار و مطمئن باشند بصدق مواعيد خدا و پيغمبر
جلد 5 صفحه 29
نسبت بآخرت و نعيم بهشت در آتيه خودشان.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَعَدَكُمُ اللّهُ مَغانِمَ كَثِيرَةً تَأخُذُونَها فَعَجَّلَ لَكُم هذِهِ وَ كَفَّ أَيدِيَ النّاسِ عَنكُم وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلمُؤمِنِينَ وَ يَهدِيَكُم صِراطاً مُستَقِيماً «20»
وعده داد شما را خداوند متعال غنائم زيادي اينکه قسمت را تعجيل فرمود براي شما و جلوگيري كرد دست كفار و مشركين را از براي شما و براي اينكه اينکه قدرت نمايي و فتح و پيروزي و غنائم آيت و دليل باشد براي مؤمنين و هدايت كند شما را براه مستقيم.
تذكرة: قضاياي جنگ حديبيه و فتح خيبر بسيار مفصل است و در كتب مبسوطه ذكر شده و چون از وضع تفسير خارج بود و چندين فايده در بيان آنها نبود از نقلش صرف نظر كرديم.
وَعَدَكُمُ اللّهُ مَغانِمَ كَثِيرَةً تَأخُذُونَها چه در زمان حضرت رسالت چه پس از رحلت حضرت الي زمان ظهور حضرت بقية اللّه و دوره رجعت ائمه هدي که
جلد 16 - صفحه 211
که چه اندازه مسلمين استفاده كرده و ميكنند که بسا هزار شهر در قلمرو اسلام شد و بالاخره تمام صفحه زمين زير پرچم مسلمين در ميآيد.
فَعَجَّلَ لَكُم هذِهِ در فتح مكه فتح خيبر وَ كَفَّ أَيدِيَ النّاسِ عَنكُم كفار و مشركين مكه و يهود و نصاري.
وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلمُؤمِنِينَ که خداوند چه عظمتي بدين اسلام داده و القاء رعب در قلوب معاندين نموده که خود يك معجزه بزرگي است با اينکه ضعف مسلمين و شوكت معاندين.
وَ يَهدِيَكُم صِراطاً مُستَقِيماً مرجع خطاب که مؤمنين هستند که فقط اينها بصراط مستقيم هدايت شدند و اما ساير فرق اسلامي در سبل شيطاني سير كردند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 20)- باز هم برکات صلح حدیبیه! قرآن همچنان بحثهای مربوط به «صلح حدیبیه» و وقایع بعد از آن را بازگو میکند، و برکات و فوائدی را که از این رهگذر عائد مسلمانان شد شرح میدهد.
نخست میفرماید: «خداوند غنائم فراوانی به شما وعده داده که آنها را به دست میآورید، ولی این یکی را زودتر برای شما فراهم ساخت» (وَعَدَکُمُ اللَّهُ مَغانِمَ کَثِیرَةً تَأْخُذُونَها فَعَجَّلَ لَکُمْ هذِهِ).
لحن آیه نشان میدهد که منظور از غنائم فراوان در اینجا تمام غنائمی است که خداوند نصیب مسلمانان کرد، چه در کوتاه مدت و چه در دراز مدت.
سپس به یکی دیگر از الطاف خداوندی نسبت به مسلمانان در این ماجرا اشاره کرده، میافزاید: «و دست تعدی مردم [دشمنان] را از شما بازداشت» (وَ کَفَّ أَیْدِیَ النَّاسِ عَنْکُمْ).
این لطف بزرگی بود که آنها با کمی نفرات و نداشتن ابزار جنگی کافی آن هم
ج4، ص481
در نقطهای دور از وطن و بیخ گوش دشمن، مورد تهاجم قرار نگرفتند، و چنان رعب و وحشتی از آنان در دل دشمنان افکند که از هر گونه اقدام و حمله خودداری کردند.
سپس در ادامه آیه به دو نعمت بزرگ دیگر از مواهب الهی اشاره کرده، میفرماید: «و (هدف این بود که این وقایع) نشانهای (بر حقانیت دعوت تو) برای مؤمنان باشد، و خداوند شما را به راه راست هدایت کند» (وَ لِتَکُونَ آیَةً لِلْمُؤْمِنِینَ وَ یَهْدِیَکُمْ صِراطاً مُسْتَقِیماً).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم